“
۱٫ بطلان رهن دین در قانون مدنی و دلایل آن
شایان ذکر است که بطلان رهن دین، مطالبات خاص را دربرنمیگیرد و منظور از مطالبات خاص، دیونی هستند که سند معرف آنان ارزش مبادلهای مستقلی دارند، به صورتی که با قبض و اقباض آن ها نقل و انتقال صورت میگیرد. در اینگونه موارد در دید عرف، ارزش موضوع آن ها چنان با عین سند مخلوط شده که انتقال و قبض اسناد بهمنزلهی انتقال و قبض اموال موضوع آنهاست. از جمله این مطالبات و صحت رهن آن ها میتوان به اسکناس، اسناد در وجه حامل یا سهام بینام شرکتها اشاره کرد. اما، اوراق تجاری با نام یا اسنادی که در حکم طلب شناخته شده است، قابل رهن نیست.[۷۱]
نظر به اینکه برخی از شارحان و حقوقدانان، بین زمانیکه دین به صورت ابتدایی در رهن قرار گرفته باشد و زمانیکه دین به عنوان بدلِ رهن دیگری مورد رهن قرار گیرد، تفاوت قائل شدهاند، لذا هر دو حالت را بررسی خواهیم کرد.
برابر نص ماده ۷۷۴ قانون مدنی: «مال مرهون باید عین معین باشد و رهن دین و منفعت باطل است» که این ماده ناظر به رهن ابتدایی است و صراحتاً رهن دین را باطل میداند. اما، درخصوص رهن بدلی برخی از حقوقدانان با توجه به نص ماده ۷۹۱ معتقدند «اگرچه رهن دین و منفعت ابتدایی باطل است، ولی اگر بعد از عقد رهن به عللی از علل قانونی رهینه مبدل شد و به عنوان جبران تلف رهینه عین کلی یا وجه نقد گرفته شده، اشکالی ندارد که همان بدل جایگزین رهینه باشد.»[۷۲] بدین ترتیب از جملات این مؤلف چنین برداشت میشود که در این صورت رهن دین بدلی صحیح است. بااینحال به نظر میرسد که ماده ۷۹۱ چنین صراحتی نداشته باشد و نمیتواند مستمسکی برای جواز رهن بدلی دین قلمداد گردد؛ زیرا، اگرچه این ماده از حیث ویژگیهای بدل به رهن داده شده ساکت است، ولی این سکوت دلالت بر این امر ندارد که هر نوع مالی میتواند به عنوان بدل در رهن مرتهن قرار گیرد و سایر مواد قانون مدنی و خصوصاًً ماده ۷۷۴ میبایست در تفسیر ماده ۷۹۱ مدنظر قرار گیرند؛ لذا مدلول ماده ۷۹۱ تنها جواز دادن بدل است که میتواند مثل یا قیمت باشد که قیمت بر اساس اسکناس تقویم میشود و رهن اسکناس صحیح شناخته شده است؛ بنابرین باید گفت رهن دین چه به صورت ابتدایی و چه به صورت بدلی بر اساس قانون مدنی باطل است.[۷۳]
حال باید دید عمده دلیل بطلان رهن دین چیست. به عقیده مشهور فقهای امامیه، علت اساسی بطلان، عدم امکان قبض دین و عدم اطمینان به وصول حق طلبکار از محل وثیقه است[۷۴]؛ زیرا، به عقیده ایشان دین امر کلی و اعتباری است که در خارج از ذهن موجود نیست و از اینرو، قبض آن نیز غیرممکن است و همچنین گفتهاند: «قبضِ مصداقی از کلی که مدیون آن را تعیین میکند، نمیتواند به عنوان قبض کلی تلقی گردد، هرچند که در هبهی مافیالذمه قبض کلی با تعیین فرد تحقق مییابد و در رهن متبادر از قبض، تنها قبض خودِ مال مرهون است نه قبض مصداق آن.»[۷۵]
تحت نفوذ همین نظر اکثریت و شاید به علت شهرت علمی گویندگان آن باشد که نویسندگان قانون مدنی متقاعد گشتهاند که رهن دین باطل است.[۷۶]
بنابرین،در خصوص دلایل قائلین به بطلان رهن دین میتوان اختصاراً به موارد زیر اشاره کرد:
ـ«رهن دین به دلیل ضرورت عینبودن رهینه و عدم امکان قبض دین، محکوم به بطلان است؛ چرا که دین، مالی کلی و فاقد وجود خارجی است و قابلیت قبض و تسلیم را ندارد و در رهن دین، تحقق مفهوم قبضی که شرط وقوع عقد است، محل تردید است؛ زیرا، ظاهر نصوص وارده حکایت از این دارد که آنچه به قبض داده میشود، باید خود رهینهای باشد که موضوع عقد قرار گرفته، نه فردی از افراد آن، هرچند بر آن قبض عرفی اطلاق شود؛ زیرا، قبضی که از ادله به ذهن متبادر میشود با قبض عرفی ملازمهای ندارد.
ـ هدف از عقد رهن، ایجاد اطمینان برای استیفای طلب از محل رهینه به هنگام ضرورت است و این هدف، صرفاً در اعیان تحقق مییابد؛ زیرا، قراردادن دین به عنوان رهینه به این معنی است که دینی وثیقهی دینی دیگر قرار داده میشود و این درحالی است که اگر اطمینانی به وصول دین سابق وجود داشت، نیازی به عقد رهن و اخذ وثیقه احساس نمیشد؛ بنابرین دین دوم (رهینه) نیز به مانند دین نخست نمیتواند برای بستانکار در وصول طلبش ایجاد اطمینان کند.
ـ دلیل دیگر اجماع است و همینطور ادله مربوط به رهن از جمله آیه ۲۸۳ سورهی بقره و نیز روایت «لا رهن إلّا مقبوضاً» که در عینبودن رهینه ظهور دارد.»[۷۷]
علیرغم وجود این ادله، عدهای از فقهاء و همچنین حقوقدانان پاسخهایی برای رد آن و قابلیت رهن دین عنوان نمودهاند.[۷۸] مانند اینکه شرطیت قبض رهینه در عقد همان طور که در فصل بعد مفصلاً مورد بررسی قرار خواهد گرفت، مورد تردید است؛ لذا، برخی از فقهاء قائل به شرطیت قبض نیستند و رهن دین را صحیح میدانندیا میتوان گفت که اشخاص از حیث سهولت در پرداخت دیون خود یا عسرت در پرداخت با یکدیگر تفاوت دارند و چه بسا دیون برخی از افراد حتمیالوصول تلقی شده و بتوان آن را به عنوان وثیقه پذیرفت و از طرفی عموم دلیل لزوم وفای به عقود و نیز اطلاق نصوص وارده در رهن دین، مشروعیت این رهن را به اثبات میرساند.
همچنین میتوان اثبات کرد که قبض عرفی در عقد رهن امکان دارد؛ چرا که قبض در رهن با دیگر عقودی که قبض در آن ها شرط دانسته شده، است مانند هبه، تفاوتی ندارد. از سوی دیگر رهن مال مشاع که به رهن کلی برمیگردد نیز صحیح تلقی شده است.همچنین، حقوقدانانی که قائل به بطلان رهن دین بودهاند، با توجه به نیاز جامعه جهت جبران چنین نقصی، راه حل هایی پیشنهاد دادهاند که به اختصار به آن ها اشاره خواهیم کرد:
۱٫ پیشنهاد استفاده از نهادهای حقوقی دارای آثار مشابه، مانند معامله با حق استرداد، ضمانت در پرداخت، وکالت در تملک و… .[۷۹]
۲٫ پیشنهاد تفسیر موسع از مواد فعلی قانون مدنی، که در این نمونه رویه قضایی درجهت نیاز جامعه باید سعی در تعدیل حکم قانون مدنی و محدود نمودن دایرهی بطلان رهن دین نماید. تفسیر دکتر لنگرودی از ماده ۷۹۱ که قبلاً بدان اشاره شد، میتواند نمونه خوبی باشد.
۲٫ دلیل صحت رهن کرایهی باربری
دانستیم که ماده ۷۷۴ قانون مدنی صراحتاً بطلان رهن دین را عنوان نموده است. اما، بر اساس ماده ۸۹ قانون دریایی،کرایهی باربری را نیز میتوان به رهن گذاشت. با توجه به لزوم ادامه سفر دریایی به مقصد و حمایت از فرمانده که وظیفه هدایت کشتی و حفاظت از جان مسافران و بار کشتی را برعهده دارد، قانونگذار دریایی در شرایط اضطراری این حق را برای وی قائل شده است که با رهندادن کرایهی باربری، اعتبار لازم برای ادامه سفر را تأمین نماید.
دلیل عمده این مطلب را میتوان اینگونه توصیف کرد: با توجه به ضرورتهای اقتصادی دریافتیم که رهن دین را نباید بیاعتبارتلقی کرد. بالاخص اگر دین وثیقهی وامهای بازرگانی باشد از اهمیت بیشتری برخوردار است.
“
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1401-09-21] [ 09:08:00 ب.ظ ]
|